بَسَم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی به کجا روم ز دستت؟ که نمی‌دهی مَجالی نه رَهِ گُریز دارم نه طریق آشنایی چه غمْ اوفتاده‌ای را که تواند احتیالی؟ همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی به تو حاصلی ندارد غَمِ روزگار گفتن که شبی نَخُفته باشی به درای سالی غَمِ حال دردمندان نه عجب گَرَت نباشد که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی سخنی بگوی با من که چُنان غَمِ ,روزگار گفتن ,غَمِ روزگار ,ندارد غَمِ ,حاصلی ندارد منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان worldnews چشم انتظارم مبلمان باغی ویلایی | چتر و سایبان | کنزی جهنم هیپ هاپ پارس اتیلن کیش کسب درامد اینترنتی غغنوس